خاطرات پانته آ

ديشب داشتم عكساي قشنگتو اديت ميكردم وسط كار اينترنت قطع شد منم سريع ارسالو زدم به خاطر همين كيفيت خيلي بد شد مامانو ببخش ممنون كه اين همه خرابكاري منو تحمل ميكني آخه بي تجربه هستم مهم اينه كه دوستدارم ...

امروز صبح   3 تایی مون ساعت 9از خواب بیدار شدیم. قرار بود بریم خونه ی عمو و زن عموت چون زن عموت عمل کرده بود ودخترعموت که اسمش ساناز و حدود 4 ماه از تو بزگتر است تو بیمارستان بستری شده آخهنازی دلم خیلی واسش سوخت خدایا هیچ وقت هیچ بچه ای رو مریض نکن:(( ساعت 10:30 رفتیم اونجا و تو هم کلی غر غر کردی و نا آرام بودی برای زن عمو کلی غدا بردیم که فعلا بتونه استراحت کنه   اونجا خیلی بد اخلاق بودی – ما هم زود اومدیمخونه و تو دوباره خوش اخلاق شدی و کلی خندیدی . پسر عموت گفت: چقدر چشماش درشته    اینم در نوع خودش جالب بود! عزیزم همیشه عاشقانه دوستت دارم ...

امروز صبح با نورد زرد چراغ آهسته آهسته چشماتو باز کردی آخه امروزباید می رفتیم مرکز بهداشت قد و وزنتو میگرفتیم و واست تشکیل پرونده می دادیم چونبار اول واکسنتو ممکو زدی اینجا پرونده نداشتی طبق معمول ورزش و نرمش کردی منملباساتو عوض کردم و بهت شیر دادم و آماده رفتن شدیم ... ...

امروز تولد 3 ماهگیته جونم به فدایت چقدر زود   گذشت – روزای اول خیلی دیر میگذشت . اما الانکه واسم همانند تیکه ای از قلبم شدی که وجودم به وجودت پیوند خورده مثل باد میگذره .   عزیزم امیدوارم تولد 100 سالیگیتو تو این وبلاگ بنویسی   خیلی دوستت دارم     . و خدا را شاکرم که گلی زیبا و سالم به ما عطا کرد   . ...

سلام دختر عزیز و مهربانم. روز به روز شیرین تر و ملوس تر می شوی دیگه این روزا خودم وخودت تنهایی تو خونه با هم وقت می گذرونیم. الان من دارم درس میخونم و تو هم مشغول بازی با عروسک مورد علاقه ات هستی ببخش که کم بهت توجه میکنم اخه استرس امتحانام رو دارم اما عـــــــــــــاشـــــــــــــتقـــــتــــــــــــــم اما تمام سعی رو میکنم که نیازهاتو تامین کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و الان هم چندتا عکس از دو و سه ماهیگی تو رو تو وب میذارم . http://tinyp.persiangig.ir/2u6h8x5.gif ...

ببين دختر عــــــــــــزيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم چـــــــــــــــــــــــــــــقــــــــــــــــــــدر بـــا گــــــــــــــــــــــيــــــــــــــــــــــــــــره خـــــــــوشــــــــــــــــــكـــــــــــل و نـــــاز مـــــيــــشـــــــي!؟! ...

عکسهای داغ از دخترم که همین الان ازش گرفتم در این تاریخ 3 ماه و 28 روز دارد  عــــــــــــــــــــاشـــــــــــــــــقــــــــــــــتــــــــــم ...

آه خدايا بازم واكسن سلام عروسكم فردا 4 ماهت تموم ميشه ( به سلامتي شيرينكم ) ايشالا تولد40سالگيت از اول آذر نگران واكسنت هستم. اميدوارم اذيت نشي و تب نكني. قراره مادرجون بياد و باهم ببريمت بهداشت فدات بشم قوي باش تو عشق مني دوســــــــــــــــــــــــــــــــت دارم ...

امـسـال شـب يــلـــدا مـــن و تــو بــابـــا و دايــي خــونـــه خــودمــون و عــكـــس هــاي قــشـنـگـت : ...